« بال »

+++
« الیمی هواردیه دنونم هاله و گیون ئه سوزه قُرونه باله »
قبل از هر چیز باید گفت در رسم الخط لکی باید کیوه ی آلو ر ا به شکل بالا نوشت .دیده ام که برخی با عین می نویسند که غلط است چون در اصل این میوه با الف نوشته می شود و آن هم آلوست. بنا بر این در زبان لکی یباید بنویسیم :اَلی
و اما موضوع بحث :در فرهنگ لکی به انسان به چشم فرشته نگاه می شود. این موظوع را میتوان از لابلای اشعار فولکلور و تعبیر و معانی بدیع ان و همچنین به کار بردن برخی واژه های زیبا که در فر هنگ و زبان فارسی و دیگر فرهنگها برای مفهومی دیگر به کار برده می شوند.
در زبان لکی به دست « بال » می گویند.این نام علاوه بر دست که همانند دیگر اقوام ایرانی بسیار رایج است بسامدی قابل توجه دارد.
در شعر فولکلور بالا که یکی از ابیات فال چهل سرود است و فالی که به آن ختم شود بسیار نیک و بر آورده شدن آرزو و هیجان است.
در این بیت برای انسان بال در نظر گرفته شده که با قرآن پشتیبانی می شود.قرآن در بال از صاحبش در برابر بدیها و ناخوشایندها و ناملایمات محافظت می نماید.
ابتدا به جنبه ی فرشته انگاری انسان اشاره می کنیم.آنطور که در روایات و آموزه های دینی و تمثالهایی را که نقاشان و پیکر تراشان با توجه به آنچه درک کرده اند ، فرشته ها را با بال نشان می دهند.
فرشته ها عموما زن هستند و بالها برای آنهاست.گاهی مردان هم به شکل فرشته و دارای بال ترسیم می شوند.
ما دذرزبان لکی این عضو انسانی ر ا عموما دست می خوانیم و در هنگام اشاره ی به آن گاهی گل را بر ز بان می آوریم و هدفمان جزء است.مثلا اگر خاری در دستمانم فرو رود می گوییم :خار در دستم فرو رفت که منظور انگشت یا یک نقطه ی از دست است.
اما بال را به عنوان وسیله ی پرواز به کار می بریم. آنگونه که در موارد ادبی و نوشته ها و دانسته های لک زبان استنباط می شود و در زیر به آنها اساره می شود به تفاوتهای بال و دست خواهیم رسید.
این واژه در فرهنگ و زبان لکی بسامدی فراوان در متلها ، ابیات چهل سرو ،لغزها ، کنایات و دیگر نمودهای لکی د ارد. در زیر به چندین نمونه به عنوان قطره ای از دریا اشاره می شود.
بال ایر آوردن =کنایه از: زود از مکانی گذشتن ، هیجان زیاد نشان دادن و سرعت زیاد در رفتن است.
پر بال ای ژیر آیشدن = کنایه از: کسی را آوره کردن،تحریک کردن و خانه خراب کردن است.
هر دسی نچو و گردن دوس ئه دسه بشگی خرخوم بو ئی پوس
این بیت یکی از اشعار فولکلور چهل سرو که به دست اشاره دارد و اگر گفته می شد «هر بالی نچو و گردن دوس»هم نازیبا بود و هم در معنای واقعی به کار برده نشده بود.بال برای پرواز و دست برای امورات جاری.
دس دسه مشداسی سیلی چناوه = یک واته ی زیبای لکی و کاربرد دست.
دسی دسی کردن = کنایه از: دو د لی و شک داشتن ،کار ر ا به بعدا موکول کردن.
دس پیش گرتن=کنایه از :با زیرکی خود را بر حق دانستن.
بالنه = در ز بان لکی به همه ی پرنده ها مخصوصا عقابها و سیمرغ باله می گویند چون دارای بال پرواز هستند و این مورد یکی از شواهدی است که در زبان لکی وقتی می گوییم بال منظور همان عضو پروازی است.
چیستان یا چیکه چیکه لکی: بالنه ی آمین اج سنگ مرمر، دوازه بال دیری هر بالی سی پر (سال و ماه)
میروژ گِ بال ایره باری دوما گیونسی : واته ی لکی.هرکسی که به اوج غرور برسد انتهای بلند پروازیش است.
بال دایین = اصطلاح لکی برای چرای گوسفندان و آن اینگون است که گوسفندها را عمدا و به طور کامل در کشتزار رها کردن.
بال زمین = اسم مکان = گوشه ی زمین ، کناره های زمین.
بال چیم : گوشه ی چشم کناره ی پلکها.
فرهاد ژارکه ایمون دینم بال چیم هیز ده منم شیرینم
بال برژنگ : گوشه های مژه ها .
خوشمو چته مای ار نوم ری نیشدن و بال برژنگ ریویاری کشدن
باله پرکی (باله پیتکی) = بال بال زدن فارسی
گیاه بالنه = تر تیزک آبادی که برگهایش همسان بال است.
کُله بالی = نوعی پوشاک مردمان لک برای فصل زمستان و سرما.این وسیله دارای بالهایی کوتاه است.
ئی بال نیشدن = پرواز کردن.نقل مان پرندگان از جایی به جایی دیگر و مسافتی تقریبا زیاد را طی کردن.
بال ئور دایین = کنایه از: آماده ی کار شدن. عزم جزم کردن.
بال پرزونن(مرک پرزونن) کنایه از آماده ی انجام امری شدن با عزم و اراده ای قوی.
دشمن بال پشقه کوره بو!
ار سر مالم بیه ار نوم بالم.
منبع : رد پای پیشینیان / چپرا / هر دو نوشته ی نگارنده
#مهدی_زینی
http://telegram.me/farhangelakI